هفت سین/a>پرچم دار هفت مرحله کمالاست
نوروز یا جشن سال نو، یکی از پایاترین و پویاترین سنتهای ایران باستان است که براساس تاریخ اسطورهیی به دوران جمشید شاه پیشدادی باز میگردد و چون در این روز جمشید به پادشاهی رسید و دین را نو کرد، این روز را نوروز نامیدند.
رسم و آیینی که درطی دورانهای مختلف، با غنی شدن فرهنگی و تکیه بر ابعاد گوناگون فلسفی و علمی خود توانست به یکی از محکمترین سنتهای این کهن مرزو بوم تمدنساز تبدیل شود.
سنتها در اصل ریشه و هویت ی ک ملتند که با تکیه بر یک فلسفه وجودی شکل گرفته و به مرور زمان در قالبی کارکردی در جامعه نمود پیدا کرده و به ستونها و پایههای فرهنگی جامعه تبدیل میشوند.
غنا و ارزش این فلسفههای بنیادی سنت است که پایداری و پویایی آن سنت و آیین را تعیین میکند. براین اساس هر زمان که سنتی از پایه و ریشه خود فاصله بگیرد میتوان دوران نزول آن آیین و سنت را پیشبینی کرد مگر آنکه بتواند فلسفه و هویتی قویتر را جایگزین کند...
نخستین دورنمای فلسفی نوروز فلسفه نو شدن، باززایی، زندگی دوباره و بازآفرینی زمان است که به نوعی با فلسفه تازه گردانیدن جهان و فرشگردی از یک سو و فلسفه آفرینش و تکوین هستی در ایران باستان از سوی دیگر گره میخورد. در عین حال باید بدانیم که تاثیرگذارترین عامل بر شکلگیری و تکوین سنتها در هر دورانی تفکرات دینی آن قوم یا فرهنگ بوده و هست. نوروز نیز به عنوان یکی از کهنترین آداب ایرانیان از این تاثیر مستثنی نیست.
اشوزرتشت پیامبر باستانی ایران که اندیشهها و باورهای فلسفی او در دوران کهن تاریخ، زیربنای فکری و فرهنگ ایران زمین را شکل داده بود، بزرگترین تاثیرگذار براین آیین بوده است، تا جاییکه بسیاری از محققان، ابداع سال خورشیدی و نوروز را به اشوزرتشت نسبت می دهند چراکه نوروز بزرگ یا نوروز خاص، در مقابل نوروز کوچک که روز اول فروردینماه است، منطبق بر روز ششم فروردین است که روز زایش اشوزرتشت و در عین حال روزی است که ایشان از جانب اهورامزدا به پیامبری رسیدند. سایر آداب و مراسم این آیین نیز کاملاص وابسته به تفکرات زرتشتی است مانند هفت سین به نشانه هفت امشاسند، احترام و وابستگی به طبیعت، فلسفه نوگرایی و تازه گردانیدن، شادی، جشن و غیره...
اشوزرتشت در هات ۳۰ بند ۹ میفرماید «ای مزدا اهورا باشد که ما از آنانی باشیم که این جهان را تازه میگردانند. همراه با اندیشه نیک و در کار اشا (راستی)».
این نوآوری یا تازه گردانیدن با تکیه بر اندیشه نیک و از روی راستی، از پایهییترین فلسفههای گاتهای اشوزرتشت است تا جاییکه سوشیانتها و سودرسانهایی که در گاتها به آنها اشاره شده است و بعدها در اوستا و ادبیات دینی زرتشتی، تعبیر منجی موعود بشری را به خود گرفتهاند، کسانی هستند که بتوانند با تکیه بر اندیشه و از روی راستی در جهت تازه گردانیدن جهان، پیشرفت و کمال بشریت گام بردارند.
این دیدگاه درطول تاریخ باعث ترقی، حرکت و پیشرفت ایران و ایرانی بوده و خواهد بود. هرچند که در برهههایی از تاریخ گاه ضعیف شده است ولی به جرات میتوان گفت که این فلسفه در قالب بزرگترین و مهمترین جشن ایران زمین همواره روح نو اندیشی و تازه گردانیدن را با هر نوروز در جان و وجود ایرانی میدمد و تا تاریخ هست صدای ایرانیان از نهاد حکما و بزرگمردان ایرانی این ترنم را فریاد میزند که:
«بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»
و روح لطیف ایرانی با پیوندی ناگسستنی که با طبیعت دارد هر سال با فرا رسیدن نوروز همراه و همگام با طبیعت، نو شدن و تازه شدن را در روح خود، خانه و خانواده میدمد و حرکت و پیشرفت را از این فلسفه و آیین کهن فرا گرفته و به کار میبندد.
از سوی دیگر این تجدید حیات و تولد دوباره ریشه در اسطورههای آفرینش در ایران باستان هم دارد.
نخست باید تاکید کنم که اسطوره هیچگاه دروغ یا افسانه نیست. بلکه اسطوره را باید داستان یا سرگذشتی مینوی دانست که شرح عمل، نهاد یا پدیدهیی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد و هرچه این چکیده فرهنگی یک ملت طبیعیتر و حقیقیتر باشد به تاریخ آن ملت نزدیکتر است. از این رو حوادثی که در اسطوره نقل میشود همچون داستان واقعی تلقی میشود، زیرا که به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند.
برطبق «بندهش» و سایر کتب اساطیری ایران، اهورامزدا جهان را طی شش مرحله منطبق بر شش چهره گهنبار آفریده است. براین اساس، اهورامزدا نخست آسمان را میآفریند و شادی را که از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشتماه است و آن را به نام نخستین گهنبار، مبدبوزرم گاه مینامند. دومین گهنبار با نام میدیوشهم گاه آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیرماه است. سومین گهنبار از ۲۶ تا ۳۰ شهریور همزمان با برداشت محصول، گاه آفرینش زمین است. چهارمین گهنبار، با نام ایاسرم گاه سالگرد آفرینش گیاه است که از ۲۶ تا ۳۰ مهرماه به طول میانجامد. گهنبار پنجم با نام میدیاریم سالگرد آفرینش چهارپای مفید است که از ۱۰ تا ۱۴ دیماه است. آخرین چهره گهنبار با نام پینه شهیم گاه که منطبق بر پنج روز پایانی سال بوده و به نوروز ختم میشود گاه آفرینش انسان است. از این روست که نوروز را سالروز زایش نخستین انسان با نام کیومرث هم نامیدهاند.
با نوروز و پایان یافتن آفرینش جهان مادی میتوان آفرینش جهان مینوی با الهام گرفتن از فلسفه هفت امساسپند را از دیدگاه اسطورهیی اینگونه برداشت کرد که نخستین روز سال (نوروز) که منطبق است بر روز اورمزد، در این روز سنتا مینو که نزدیکترین به اهورامزداست برای نخستین بار در جهان مادی نمود پیدا میکند. دومین روز سال براساس تقویم زرتشتی که هر روز از ماه آن یک نام دارد وهمن است به معنی اندیشه نیک. سومین روز به نام اردیبهشت به معنی بهترین راستیهاست، چهارمین روز به معنی شهریاری اهورایی شهریور نام دارد و پنجمین روز سپندارمزد نام دارد که به معنی عشق اهورایی است در روز ششم به نام خرداد به معنی کمال و رسایی این آفرینش جهان مینوی به کمال خود رسیده و به همین دلیل آن را نوروز بزرگ نامند و در هفتمین روز به نام امرداد به معنی بیمرگی و جاودانی این آفرینش تکمیل میشود. این هفت مرحله عرفانی و تکامل در ادبیات اسطورهیی در دل روایاتی چون هفت خان رستم و هفت خان اسفندیار نمود پیدا کرده و حتی در ادبیات و عرفان بعد از اسلام هم میتوان ردپای آن را در هفت شهر عشق عطار و بسیاری دیگر از دیدگاههای حکما و فیلسوفان پیدا کرد. نوروز نیز به عنوان نزدیکترین سنت به این زایش و کمال، هفت سین را به نمایندگی از این هفت مرحله کمال یا هفت امشاسپند روی سفره خود هر ساله میبیند.
البته مهمترین و منطقیترین دلیل بر پیدایش جشن نوروز را باید در اسطوره پادشاهان پیشدادی که نخستین فرمانروایان ایران باستان بودهاند، جست. براساس شاهنامه که از مهمترین منابع اسطورهیی ایران است و از کتابی متعلق به ایران باستان به نام خدای نامه برداشت شده است، کیومرث نخستین فردی است که انسانها را از بالای کوه به پایین سرازیر کرده و آنها را دور هم جمع کرد و به ایشان خوراک خوراند و لباس پوشاند. به عبارت دیگر کیومرث اسطوره نخستین جامعه بشری و ارتباطات انسانی به معنای امروزی است. بعد از او سیامک و هوشنگ شاه بودند که در دوران هوشنگشاه، علاوه بر خانهسازی، آتش نیز کشف گردید که در حقیقت با کشف آتش و بیرون کشیده شدن آهن از دل سنگ دوران صنعت در ایران زمین آغاز شد که در زمان طهمورث پادشاه بعدی به شکل ساخت سلاح، ابزار، راه و غیره کاملا نمود پیدا میکند. بعد از طهمورث برادر او جمشید به پادشاهی رسید که براساس اسطورهها دوران پادشاهی او هزار سال به طول انجامید که این دوران را به درستی میتوان دوران شکلگیری و بسط فرهنگی و توسعه تمدن نامید.در این دوره هزار ساله بود که انسان از کیفیات مادی به جنبههای معنوی روی میآورد و صنعت و ساختن ابزار و خورش و پوشش از حد نیاز نخستین، بیرون میآید و تقسیم کار و اصناف صورت میپذیرد. مهم این است که در تمام مراحل این سیر و تحول فرهنگ و تمدن، هیچ ردپایی از تصادف یا معجزه یا جهش ناگهانی و فرشته آسمانی وجود ندارد و به عبارت دیگر همانطور که آتش در دوران هوشنگ شاه از برخورد سنگی بر سنگ دیگر به طبیعیترین شکل ممکن کشف گردید و توسط خرد و توان ایرانی در اختیار او قرار گرفت میتوان نتیجه گرفت که نوروز و تقویم خورشیدی هم که در دوران شاه جمشید به وجود آمده پاسخی بوده به نیاز انسان متمدن کشاورز که نیاز داشته تا با سنجش زمان در ظرفی درست زمان صحیح کاشت و برداشت خود را مشخص کند.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
بزرگان به شادی بیارستند
می و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بماند از آن خسرو نامدار
به هر حال اسطوره هرچه واقعیتر و منطقیتر باشد، به تاریخ آن ملت نزدیکتر است، پس با تکیه بر این روند منطقی شکل گیری تمدن و پیدایش تقویم خورشیدی و نوروز و همچنین پایا بودن و جایگاه خاص این آیین در فرهنگ ایرانی به جرات میتوان ادعا کرد که ایران و ایرانی، خاستگاه و کاشف روزشمار خورشیدی بوده و این زمانبندی علمی را در دل سنتی بسیار غنی و پویا به نام نوروز به جهانیان عرضه کردهاند.
اگرچه سنتها به دلیل وابستگی زیادی که به اعتقادات و تفکرات دینی هر قوم دارند و در اصل پایههایی از بعد شریعت و جامعه شناختی دین است که در جامعه شکل گرفته و تبدیل به پایههای اعتقادی مردم میشوند ولی سنت نوروز از خاصترین سنتهایی است که با تکیه بر بنیهها و فلسفههای قوی و پشتوانه خود، مرز دین را گذرانده و در دل فرهنگ ایرانی، به بسیاری از فرهنگهایی که در ارتباط با ایران بودهاند راه پیدا کرده است.
چنانکه جشن زگموک یا نوروز بابلی در بین یهودیان از حدود ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد در همین اعتدال بهاری برگزار میشده است. مراسم مربوط به آتیس و ادونیس هم در بابل و یونان باستان شباهتهای زیادی به نوروز ایرانی دارد. در مصر هم چنین آیینهایی بوده و قبطیها نوروز را آغاز سال خود میگرفتند. حتی معنی لاتین اسامی ماههای میلادی نظیر سپتامبر، اکتبر و دسامبر که به اعداد ۷، ۸ و ۱۰ اشاره میکند در حالی که سپتامبر در حال حاضر نهمین ماه سال میلادی بوده و اکتبر دهمین و دسامبر به معنی ۱۰ دوازدهمین ماه سال میلادی کنونی است. این باور را قوت میبخشد که حتی سال نو میلادی هم بر نوروز منطبق بوده و بعدها با گسترش مسیحیت به دلایلی که شاید یکی از آنها هم عدم تبعیت از فرهنگ ایرانی باشد این جشن نو شدن سال در فرهنگ مسیحیت جابهجا شده است.
با ورود اسلام به ایران هم نه تنها این سنت پایدار ماند حتی از طرف بزرگان دین اسلام هم مورد تایید و تمجید قرار گرفت. چرا که اولا ایران به دلیل ساختار که متمدن و کشاورزی خود نمیتوانست از ماه قمری استفاده کند چرا با این روزشمار تعیین فصلها و زمانهای کشاورزی ممکن نیست چرا که دایما در حال گردش هست. ثانیا این ماهیت و مشخصه فرهنگ ایرانی است که همواره با تکیه بر غنای فکری و قدمت تاریخی پشتوانه خود، فرهنگهای دیگر را پذیرا شده و آنها را در دل خود حل کرده و حتی در جهت پیشرفت و ترقی آنها نیز گام برداشته و به آنها اعتبار هم میبخشد. همین امر باعث شد در تمامی دوره حکومتهای اسلامی در ایران نوروز به عنوان بزرگترین و اصلیترین جشن ایرانی همواره هم در نهادهای حکومتی و هم در دل مردم باشکوه و عظمتی در خور نام نوروز برپا میشده است. البته برخورد شایسته و درخور ستایش بزرگانی چون حضرت علی(ع) و امام صادق (ع) با این سنت با ارزش باستانی در این روند بیتاثیر نبوده است.
نقل است که در زمان خلافت عمر بن خطاب، هرمزان استاندار خوزستان که مسلمان شده بود، از شیرینی و دیگر اقلام خوان نوروزی، خوانچهیی جهت علی بین ابیطالب(ع) فرستاد. حضرت از آورندگان پرسید علت فرستادن این خوانچه کدام است؟ گفتند موجب فرارسیدن عید نوروز است. حضرت گفتند: کل یوم نیروزنا، یعنی هر روز را برایمان نوروز سازید. همچنین عدهیی از مورخین روز جانشینی علی بن ابیطالب در عید غدیرخم، در سال دهم هجری برابر بیست و نهم حوت (اسفند) و روز چهارم خمسه مسترقه میدانند که با نوروز همزمان میماند. البته بعدها در مجموعه عظیم بحارالانوار تالیف مجلسی نوروز با بسیاری از وقایع اسلامی نظیر بعثت پیامبر، واقعه جانشینی علیبن ابیطالب و همچنین جلوس وی به خلافت و ظهور امام مهدی موعود همزمان شده است.
ایشان روایت میکنند که امام صادق در مورد نوروز چنین فرموده است: «در آغاز فروردین آدم آفریده شد و آن روز فرخندهیی است برای خواستن نیازها و برآورده شدن آرزوها» در ادامه نیز ایشان فرمودهاند: «در نوروز خوب شست و شو کنید و خود را پاک نگهدارید و بهترین جامهها را بپوشید و بوهای خوش به کار برید و سپاس خداوند را به جای آورید، زیرا در آن روز پیامبر اسلام(ص) در دشت غدیر هم برای ولایت علی(ع) از مردم بیعت گرفت. در آن روز حضرت علی بر مردم نهروان پیروز گشت. هنگامی که جشن نوروز فرا میرسد، ما چشم به راهیم تا از سوی پروردگار پیروزی و شادی برسد.»
هر روزتان نوروز باد
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:آکاایران