
در این بخش از سایت آکاایران مطالبی درمورد فواید وجود امام را برای شما آماده کرده ایم ، امیدواریم که مورد توجه شما قرار گیرد.
به نقل از آکاایران: خداوند امام زمان(عج) را تعیین کرده است تا در میان مردم باشد و به هدایت آنان بپردازد، ولى این مردم هستند که مانع ظهور آن حضرت مىشوند؛ و هر گاه مردم براى حکومت واحد جهانى و الهى (که بر پایه عدالت واقعى و رعایت حقوق و حقایق، واقعیات و اجراى تمام احکام اسلامى استوار است) آمادگى کامل پیدا کنند، حضرت آشکار خواهد شد.
1. امام واسطه فیض
پس خداى مهربان، در عنایت و مهربانى کوتاهى نکرده، بلکه تقصیر مردم است که امام زمان(عج) غایب شده و ظهورش به تأخیر افتاده است؛ اما باید دانست که فواید وجود امام منحصر به راهنمایىهاى ظاهرى ایشان - اگر در میان مردم مىبود - نیست، بلکه وجود مقدسش از نظر «تکوین و تشریع» فواید دیگرى نیز دارد که مهمترین آن «واسطه فیض» بودن است، چرا که بر اساس دلیلهایى که در روایات به آن اشاره شده، اگر امام نباشد، رابطه عالم و آفریدگار جهان منقطع مىگردد، زیرا تمام فیضهاى الهى به واسطه امام بر سایر مردم نازل مىشود؛ «لَوْ بَقَیتِ الأرضُ بِغَیْرِ إمامٍ لَساخَتْ... .»(1) اساساً به واسطه وجود مقدس اوست که به عالم هستى فیض داده مىشود و به واسطه او آسمان و زمین پا برجاست. «إنَّ الأئمّةَ نُور اللهِ عَزَّوَجَلَّ(2)؛ ائمه نور خدا هستند.»
اگر ائمه نباشند دنیا تاریک است، منتها این را کسى مىفهمد که ظلمت و نور را مىشناسد.
إنَّ الأئِمَّةَ هُمْ أرْکانُ الأرْضِ(3)؛ اگر ائمه نباشند زمین بقا ندارد.
چون در آن صورت، خلقت بىهدف مانده و بقا معنایى نخواهد داشت.
أَنَّ الأئِمَّةَ هُمُ الْهُداة(4)؛ ائمه هادیانند.
أَنَّ الأئِمَّةَ شُهَداءُ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ عَلى خَلْقِهِ(5)؛ اینها گواهانند، ناظر بر اعمالند.
الآن هم امام زمان(عج) هدایتهاى جانبى براى افراد دارند؛ مثلاً در شرایط حساس که شخص مىخواهد با تغییر روش زندگى منحرف شود، به دادش مىرسند. روابط حضرت با افراد بر حسب کمالات روحى شان است و هر کس به قدر کمال خود مىتواند این ارتباط را برقرار کند.
اگر ائمه نباشند دنیا تاریک است، منتها این را کسى مىفهمد که ظلمت و نور را مىشناسد
در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است:
«وَ بِنا أثمرت الأشجار و أینعت الثمار و جرت الأنهار و بنا ینزل الغیث السماء؛ به وسیله ما تمام درختان به ثمر مىنشینند و میوهها مىرسند و رودخانهها جارى مىشوند و به وسیله ما باران از آسمان مىبارد.»
اساساً ائمه واسطه فیض بین خدا و خلق هستند. اگر خورشید عالمتاب مىتابد و اگر نعمات بىشمار خدا بر خلق مىرسد، همه به دلیل وجود مبارک امام است و خداوند به خاطر آنان دیگر موجودات را آفرید. لولاکَ لَما خَلَقْتُ الافلاک؛ اگر وجود نازنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) نبود آسمانها و زمین خلق نمىشدند!
انسان مىخواهد با جهان بىنهایت در ارتباط باشد، او نیازمند اسبابى است تا بتواند ارتباط نزدیکترى با مبدأ برقرار کند. امامت تجلى عینى این ارتباط است، ارتباط انسان با ماوراء الطبیعه و ابدیت.
2. امید بخشى
اصولاً وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهى، خون گرم و پر حرارتى را در عروق سربازان جارى مىسازد و آنها را به تلاش بیشتر وامىدارد. حیات فرمانده، منشأ حرکت، تحوّل و نظم و آرامش است. در این میان، شیعه بنا به عقیدهاى که به وجود امام زنده و حاضر دارد، هر چند او را در میان خود نمىبیند، اما خود را تنها نمىداند. او همواره انتظار بازگشت آن سفر کرده را دارد، انتظارى سازنده و سرنوشت ساز. این طرز تفکر، در زنده نگهداشتن امید در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازى باعث مىشود آنها در آمادگى و مراقبت دائمى به سر برند. از آن سو، امام نیز به طور دائم مراقب حال پیروانش است و از چگونگى رفتار و کردار و گفتار آنها آگاه مىگردد.(6)
3. پاسدارى از آیین خدا
طبق فرموده امام على(علیه السلام)، هیچگاه صفحه زمین، از قیام کننده با حجت و دلیل خالى نمىماند، خواه ظاهر و آشکار باشد یا مخفى و پنهان، تا دلایل و اسناد روشن الهى ضایع نگردد و به فراموشى نگراید و مسخ و تحریف نشود.(7)
در طول زمان، با دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پارهاى از این قوانین از میان مىرود و دست خوش تغیّرات زیان بخش مىشود. این نور پر فروغ با عبور از شیشههاى ظلمانى افکار تاریک کم رنگ و کم رنگتر مىشود، اما سینه امام و روح بلندش صندوق آسیبناپذیر حفظ اسناد و آیین الهى است که همه اصالتهاى نخستین و ویژگىهاى آسمانىِ این تعلیمات را در خود نگهدارى مىکند تا دلایل الهى و نشانههاى روشن پروردگار باطل نشود و به خاموشى نگراید.4. نفوذ روحانى و تکوینى
امام علاوه بر تربیت تشریعى که از طریق گفتار، رفتار و تعلیم و تربیت عادى صورت مىگیرد، یک نوع تربیت روحانى و معنوى در دلها و فکرها دارد که مىتوان آن را «تربیت تکوینى» نامید. در آنجا الفاظ، کلمات، گفتار و کردار کار نمىکند، بلکه تنها جاذبه و کشش درونى کارگر است. در حالات بسیارى از پیشوایان بزرگ الهى مىخوانیم که گاه بعضى از افراد با یک تماس مختصر با آنها به کلى تغییر مسیر داده و سرنوشتشان یکباره دگرگون مىشد. اینها نتیجه تعلیم و تربیت عادى نیست، بلکه جذبهاى ناخودآگاه است که گاهى از آن به «نفوذ شخصیت» تعبیر مىکنند.
امام با اشعه نیرومند و پردامنه نفوذ شخصیت خود، دلهاى آماده را در نزدیک و دور تحت تأثیر جذبه خاص قرار داده و به تربیت و تکامل آنها مىپردازد و از آنها انسان هایى کاملتر مىسازد.(8)
5. هدایت معنوى امام
آرى، امام قلب عالم وجود و رهبر و مربى نوع انسان است، از این جهت، حضور و غیبت او تفاوتى ندارد. امام همواره افراد شایسته را هدایت مىکند، اگر چه نتوانند امام را ببینند، به ویژه این که در اخبار وارد شده است که آن حضرت در میان مردم و در مجالس مؤمنان رفت و آمد دارد، اگر چه مردم او را نشناسند.(9) بنابر این، پاسدارى امام از دین و دستگیرى از مردم شایسته در زمان غیبت به خوبى انجام مىگیرد. در حقیقت، امام همانند خورشید پنهان پشت ابر است که از نور و حرارتش، موجودات، بهره مىبرند؛ گر چه نادانان و کور چشمان، آن را نبینند.
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسى که پرسیده بود: «چگونه مردم از امام غایب استفاده مىکنند؟» فرمودند: «به همانگونه که از خورشید، وقتى که ابر آن را مىپوشاند.»(10)
گفتار یکى از مستشرقان(11) در این باره شنیدنى است:
به عقیده من مذهب تشیع، تنها مذهبى است که رابطه هدایت الهى را میان خدا و خلق براى همیشه نگهداشته و به طور مستمر، پیوستگى ولایت را زنده و پا برجا مىدارد. مذهب یهود، نبوت را که رابطهاى است واقعى میان خدا و عالم انسانى، در حضرت کلیم ختم کرده و پس از آن به نبوت حضرت مسیح و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) اذعان نکرده است، در نتیجه، رابطه مزبور را قطع مىکند. نصارى نیز در حضرت مسیح متوقف شدهاند و اهل سنت از مسلمین هم در حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ایستادهاند و با ختم نبوت در ایشان، دیگر رابطهاى میان خالق و مخلوق برقرار نمىدانند.
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسى که پرسیده بود: «چگونه مردم از امام غایب استفاده مىکنند؟» فرمودند: «به همانگونه که از خورشید، وقتى که ابر آن را مىپوشاند
تنها مذهب تشیع است که معتقد است نبوت با حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) ختم مىشود، ولى ولایت که همان رابطه هدایت تکمیلى است بعد از آن حضرت و براى همیشه زنده مىماند.
آرى، تنها در مذهب تشیع است که این حقیقت میان عالم انسانى و الوهى براى همیشه باقى و پا برجاست.(12)
نتیجه این که، عقیده به امام زمان به این معناست که ارتباط مردم با عالم غیبت گسیخته نشده است. و کسانى که این عقیده را دارند باید همیشه به یاد آن حضرت بوده و منتظر ظهور آن مصلح غیبى باشند، همگان وظیفه دارند در هر شرایطى در راه برقرارى و توسعه معارف و احکام اسلام بکوشند، در برابر ستم و گناه پایدارى کرده و در حدّ توان خود با آن مبارزه کنند و بکوشند تا زمینه حکومت عدل و داد را فراهم ساخته و زندگى خود را طورى تنظیم کنند که با برنامههاى آن حضرت تناقض نداشته باشد، در صف دوستان ایشان قدم برداشته و با دشمنانش مبارزه کنند.
پی نوشت ها:
1. کلینی، کافی، ص 178.
2. کلینى، کافى، ج 1، ص 194.
3. همان، ص 196.
4. همان، ص 191.
5. همان، ص 190.
6. براى اطلاع بیشتر، ر.ک: تفسیر نمونه، ج 8، ص 339 و ج 14، ص 565.
7. نهج البلاغه، کلمات قصار.
8. مکارم شیرازى، حکومت جهانى مهدى، با تلخیص بسیار.
9. اصول کافى، ج 1، ص 337.
10. منتخب الاثر، 271.
11. هانرى کربن، استاد فلسفه در دانشگاه سوربن(فرانسه) و رئیس انیستیتو فرانسه و ایران.
12. سالنامه مکتب تشیع، سال دوم، ص 20 - 21.
برگرفته از کتاب سپیده امید، سید حسین اسحاقى
گردآوری: بخش دین واندیشه آکاایران